السَّلامُ عَلَى وَلِیِّ الله وَ حَبِيبِهِ السَّلامُ عَلَى خَلِيلِ الله وَ نَجِيبِهِ السَّلامُ عَلَى صَفِیِّ اللهِ وَ ابْنِ صَفِيِّهِ السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِيدِ السَّلامُ عَلَى أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ وَ قَتِيلِ الْعَبَرَات.
چهل روز گذشت. اما چهل سال دیگر، چهارصد سال.... هم که بگذرد، صدای «هل من ناصر» تو بیجواب نخواهد ماند.
چهل روز گذشت. نه اشکها در چشم دوام آوردند، نه حرفها بر زبان! روایت درد، آسان نیست.
چهل روز از مرثیه بیپایان خدا در خاک میگذرد و چهل عمره از بادیه پیمایان عرفات کربلا.
چهل روز از اشکهای کربلا میگذرد، قطراتی که حاوی پیام فتحاند و دلاورمردی.
چهل شب است بر نیزه شدن آفتاب را سر بر شانههای آسمان میگرییم. ای، چرخ غافلی که چه بیداد کردهای!
آه، ای سجادهنشین لحظههای سرخ عبادت!
دستی برآور و سینههامان را عاشورایی کن. میخواهیم پس از چهل وادی رنج و اشک، نام بلند تو، امید بخش دقایق عزایمان باشد.
ای امید همه فصلهای تاریک تاریخ، فصل خون خواهی تو تنها امید این زخمهای بیانتهاست. هنوز رگهای انتقام، سوزان است. مانده تا پرچمهای خونین بر زانو بایستند و ناگاه به شمشیر انقام بدل شوند. مانده تا سرانگشتان تقویم انگشت شهادت شوند و نام یاغیان را برای ابد بر دروازههای رسوایی نشان دهند.
آه ای تنها امید، تنها نام بلند تو التیام آه و حسرت هزار سالهمان است. فقط نیزارها نیستند که در این اربعین پاییزی آوازهای محزون دارند. فقط پیرهنهای کبود نیستند که بوی بغض دارند. حتی پرندگان قارههای دوردست میدانند که در این روز باید برای کدامین خون بزرگوار، خطبه بخوانند.
سفر هم که کنیم و از ارتفاع خاطرات دشت، دور هم که شویم، باز هم حدیث به یغما رفتن صبر همراه ما خواهد بود. در صداهای جرس هر کاروان و در ردپای هر شنباد بیابانگرد، هول رستاخیز دوبارهای است برای انتقام عشق. خونهای ریخته مظلوم هرگز خشک نمیشوند؛ به یکدیگر میپیوندند تا تمام دریاهای جوشان را شبیه خود، سرخ فام و منقلب سازند که مگر روز محاکمه ظالمان ابدی به تعجیل افتد.
در آیین سوگواری، اربعین، گذر چهل روز از یک حادثه و پاسداشت آن است تا در دفتر خاطرهها گرد فراموشی نگیرد و از یادها نرود. اما برای رخداد بیمرگ عاشورا، اربعین و تکرار هر ساله آن، حکایت دیگری است از عشق و دلدادگی شیعیان، چیزی که باید آن را در اراده بیپایان خدایی جست. خدایی که در غم حسین علیهالسلام چهل روز آسمان را به گریه واداشت. چنانکه صادق آل رسول صلواتاللهوسلامهعلیهم فرمودهاند: «بَکتِ السَّماءُ عَلَی الحُسَینِ أربَعینَ یوماً بِالدَّم؛ آسمان چهل روز بر حسین خون گریه کرد.»
به راستی کدامین برگ دفتر عشق خونین کربلای حسینی را ورق زنیم تا تجلی حماسهها، روح و روانمان را حیاتی تازه بخشد؟ کدامین صفحه از کتاب سرخ عاشورا و تاریخ کربلا را از نظر بگذرانیم تا تلألؤ معجزهها، دیدگان جانمان را نور و صفا دهد؟
اربعین حسینی، آینه بازتابنده آن حماسهها و باورهاست. مگر میتوان در جای جای این دفتر خونین و تاریخ زرین، جز حماسه و کرامت یافت؟ هر قدم و هر عمل امام علیهالسلام و یاران ایشان و وارثان راهشان و پیامرسانان خونشان، حماسهای ماندگار است. امام حسین علیهالسلام معلم حماسه و آموزگار سروری و اسوه خداجویی و شهادت طلبی است.
اربعین، روز بازگشت پرستوهای داغدار به کاشانه، روز رهایی از اسارتها، روز گسستن غل و زنجیرها، هجرت از غربت و آوارگی و ساکن شدن است در حریم امن دوست.
اربعین، پایان شمرها و حرملهها، پایان قهقههها و هوسرانیها، پایان تشنگیها و غل و زنجیرها، و پایان هراس دخترکان کربلاست.
اربعین، تمرین سوختن، تمرین شعلهور شدن، مشق ققنوسی بودن، مشق سوختن در آتش عشق، مشق فداکاری و ایثار و تمرین پرواز با بالهای شکسته است.
اربعین، فرصتی برای دیدارها، مجالی برای زیارت آسمانیها، طواف حاجیان داغ دیده بر مزار حسین علیهالسلام، فرصتی برای یک دله شدن، پیوستن به صاحبان فضیلت و کرامت و آشنایی با عاشقانههای هفتاد و دو پروانه است.
اربعین آمده است همراه سپاه پیروز افتخار و وارثان خون و روشنی.
اربعین که میآید، باید از زینب سلاماللهعلیها گفت از حاصل زخمها و نمازهای نشستهای که هنوز او را به یاد دارند.
اربعین، نگاهی مجدد به عاشوراست و مروری دوباره بر مضامین بلند خطبههای آتشین عقیله بنی هاشم زینب کبری علیهاالسلام و اسیری آزادی بخش امام سجاد علیهالسلام.
و اگر عاشورا، معمار اشک را به آینه کاری رواق چشمها فرستاد؛ اگر کربلا، معبری از خون و حماسه سر راه بیداران و بیدارگران بنا کرد و اگر خون، سلاحی برتر از شمشیر گشت، اربعین تکرار آن سازندگی و معبرسازی و شهادتطلبی است.
کربلای او جلوهگاه حقیقت است و اربعین او، بازگشایی همان کتاب جاوید، که سطر سطرش بیدارگر و الهام بخش است.
اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِيُّكَ وَ ابْنُ وَلِيِّكَ وَ صَفِيُّكَ وَ ابْنُ صَفِيِّكَ الْفَائِزُ بِكَرَامَتِكَ أَكْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ وَ اجْتَبَيْتَهُ بِطِيبِ الْوِلادَةِ وَ جَعَلْتَهُ سَيِّداً مِنَ السَّادَةِ وَ قَائِداً مِنَ الْقَادَةِ وَ ذَائِداً مِنَ الذَّادَةِ وَ أَعْطَيْتَهُ مَوَارِيثَ الْأَنْبِيَاءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَى خَلْقِكَ مِنَ الْأَوْصِيَاءِ فَأَعْذَرَ فِي الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلالَةِ......أَشْهَدُ أَنِّي بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِيَابِكُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِينِي وَ خَوَاتِيمِ عَمَلِي وَ قَلْبِي لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِی لِأَمْرِكُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِی لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى يَأْذَنَ اللهَ لَكُمْ فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لا مَعَ عَدُوِّكُمْ صَلَوَاتُ الله عَلَيْكُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِكُمْ وَ أَجْسَادِكُمْ وَ شَاهِدِكُمْ وَ غَائِبِكُمْ وَ ظَاهِرِكُمْ وَ بَاطِنِكُمْ آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ.