تاسوعا؛ روزی برای حضرت ابوالفضل علیه‌السلام
حضرت ابوالفضل علیه‌السلام یکی از نامدارترین شخصیت‌های معرفتی_حماسی تاریخ عاشورا است. هرچند ایشان همانند دیگر شهدای کربلا در روز عاشورا شهید شدند، ولی در میان شیعیان مرسوم شده که شب و روز تاسوعا را به ذکر فضایل و مناقب و حتی مرثیهٔ آن حضرت اختصاص بدهند.


امام حسین علیه‌السلام فدایی ابوالفضل علیه‌السلام
به جز شواهد تاریخی که گویای جنبه‌های ظاهری شخصیت آن حضرت است، برخی از حضرات معصومین علیهم‌السلام، زوایای معنوی و باطنی شخصیت آن حضرت را نیز معرفی کرده‌اند. اینکه حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام، خطاب به برادرشان می‌فرمایند: «بِنَفْسِی أَنْتَ یا أَخِی...»{1} در حالی که خود، امام معصوم و حجت خداوند هستند، معصومی که سخن مطابق با واقع به زبان می‌آورد و حجت خدا در روی زمین بودن، مقام والای خارج از حد تعریف است؛ اما حاضر هستند، جان خود را فدای حضرت ابوالفضل علیه‌السلام نمایند. این یعنی حضرت عباس علیه‌السلام در نظر و باور ایشان، جایگاه و مقام ویژه‌ی معنوی دارد.


حضرت عباس علیه‌السلام در بیان امام صادق علیه‌السلام
درک بسیاری از امور معنوی و شناخت عمق معنایی آن‌ها از توان ادراک هر کسی برنمی‌آید؛ اما امام معصوم با علم ویژۀ خود درباره آن امور اظهارنظر می‌کند، ارزندگی و عمق معنایی آن‌ها آشکار می‌شود. امام صادق علیه‌السلام در بیان نورانی، زوایای باطنی و معنوی شخصیت حضرت عباس علیه‌السلام را این‌گونه معرفی می‌کند:
کان عمّنا العبّاس نافذ البصیرة، صلب الایمان، جاهد مع أبی عبد اللَّه و ابلی بلاء حسنا و مضی شهیدا؛{2}
عموی ارجمند ما عباس علیه‌السلام، دارای بصیرت عمیق و ایمان استواری بود که همراه حضرت اباعبدالله علیه‌السلام دلیرانه در راه خدا جهاد کرد، از امتحان الهی سرفراز بیرون آمد و شهید شد.


برجسته‌ترین اوصاف الهی و انسانی یک انسان همین‌هایی است که امام صادق علیه‌السلام برشمردند؛ زیرا همین اوصاف و کارکرد آن‌ها باعث برجستگی شخصیت ملکوتی انسان می‌شود. بصیرت باعث می‌شود که انسان سکوی پرواز معنوی و لحظه اوج گرفتن تا آسمان بندگی را تشخیص دهد؛ یعنی ایمان و اراده و افعالش بر مدار آگاهی باشد. والایی هدف و مقصد که شناسایی شود، ایمان استوار و مستحکم انسان را وادار می‌کند که برای رسیدن به آن تا پای جان به پیش برود. این قربانی کردن جان در راه هدف والا و مقدس، همان شهادت است و حضرت ابوالفضل علیه‌السلام، با استفاده از همان بصیرت نافذ و ایمان مستحکمش در کنار امام زمانش جهاد کرد و در راه خدایش شهید شد. این همان عبد صالح خدا و مطیع امر خدا و پیامبر و امام بودن است که حضرت امام صادق علیه‌السلام، با این اوصاف برای آن حضرت زیارت‌نامه خوانده است:
اَلسَّلامُ عَلَیک اَیهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ، الْمُطیعُ للَّهِ وَلِرَسُولِهِ وَلِأَمیرِالْمُؤْمِنینَ، وَالْحَسَنِ والْحُسَینِ...
{3} سلام بر تو ای بنده صالح خدا و ای فرمان‌بردار خدا و پیامبر خدا و امیرالمؤمنین و حسن و حسین علیهم‌السلام.


حضرت عباس علیه‌السلام دارای چنین اوصاف والا و شخصیت ملکوتی است که طبق فرمایش حضرت سجاد علیه‌السلام در قیامت همه شهیدان، به مقام و به منزلتش غبطه می‌خوردند:
 إنّ للعبّاس عند اللّه تبارک و تعالی منزلة یغبط بها جمیع الشهداء یوم القیامة؛
{4} به یقین عباس، نزد خدا منزلتی دارد که روز قیامت همه شهدا غبطه‌اش را می‌خورند!
این جایگاه والا البته تنها پاداش اخروی بصیرت، ایثار و فداکاری ایشان است. جاودانگی نامشان در دنیا و زنده بودن یادشان تا روز محشر در دل‌های اهل ایمان و تسخیر قریحه و ذوق و زبان و معرفت شاعران و قلم و عشقِ نویسندگان و این‌گونه در اوج تاریخ بودن هم می‌توانند پاداش الهی مجاهدت و رشادت و شهادت آن حضرت در جهان فانی باشند. 
ایشان چنان‌که در عاشورا، پرچم‌دار اردوی امام حسین علیه‌السلام بود، از آن پس در تمام تاریخ پرچم‌دار وفاداری و عزت و ایثار و شهامت و شجاعت نیز بوده است. به خاطر کاری که در میانه آبهای خروشان فرات کردند که: «فَلَمَّا أَرادَ أَنْ یشْربَ غُرْفَةً مِنَ الْماءِ، ذَکرَ عَطَشَ الْحُسَینِ وَأَهْلِ بَیتِهِ. فَرَضَّ الْماءَ وَمَلَأَ الْقِرْبَةَ؛ چون خواست مقداری آب با کف دستش بیاشامد، تشنگی امام حسین علیه‌السلام و اهل‌بیتش را به خاطر آورد. آب را روی آب ریخت و مشکش را پر کرد».{5}
تمام ظرفیت وجودی آن حضرت از ایمان و معرفت لبریز بود. برای همین جانش را در دست گرفت تا از دین و امام زمانشان حمایت کنند. لحظهٔ که جنود جهل و ظلمت دست راستشان را قطع کردند، با همان صلابت ایمان و بصیرت نافذ، شمشیر را در دست چپ گرفتند و رجز خواند:
و اللَّه ان قطعتم یمینی    انّی احامی ابداً عن دینی
و عن امام صادق الیقین    نجل النّبی الطّاهر الأمین
{6}

«اگر چه دست راستم را بریدید؛ اما به خداوند سوگند! من تا آخرین نفس و برای همیشه از دین و امامم دفاع می‌کنم؛ امامی که راه و مقصدش درست و خود فرزند پیامبر پاکیزه و امین است». این منتهای معرفت و دین‌داری و ولایتمداری است. پس باید زمین و زمان و انسان را به تعجب واداشته باشند و نثر و شعر و روضه و حماسه و کتاب‌های تاریخی و توصیفی از وصف و مدح آن حضرت سرشار باشند. حتی وقتی هیچ دستی برای دفاع نداشت، باز تلاش کرد که مشک آب را به حرم برساند تا مأموریتشان را انجام داده باشند؛ اما نشد.{7} نماد بصیرت و معرفت و وفا؛ بی‌دست و بی‌چشم با پرچم سپاه آزادگی، به زمین افتاد.

حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام که خود را بر بالین برادر رساند، شکستگی کمر و ازهم‌پاشیدگی شیرازه لشکرش را به گوش تاریخ رساند و جانکاه‌ترین روضه تاریخ رقم خورد.
فرزند گرامی ‌ام‌البنین علیها‌السلام، درس امام زمانش را خوب فراگرفت و خوب عملی کرد که فرموده بود: «فَإِنِّی لَا أَرَی الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَ الْحَیاةَ مَعَ الظَّالِمِینَ إِلَّا بَرَما؛ من مرگ با عزت را جز سعادت و زندگی با ستم‌پیشگان را جز ننگ ذلت نمی‌دانم».{8} جام گوارای شهادت را نوشیدند و نام و یادشان در زبان‌ها و دل‌ها جاودانه شد.

--------------------------------------------------------------------------------------------

1.  الارشاد، ج 2، ص 90. در روز تاسوعا وقتی حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام از هجوم سپاه ابن سعد مطلع شدند، به حضرت ابوالفضل علیه‌السلام فرمودند: یا عَبَّاسُ ارْکبْ بِنَفْسِی أَنْتَ یا أَخِی حَتَّی تَلْقَاهُمْ وَ تَقُولَ لَهُمْ مَا لَکمْ؛ ای عباس، جانم به فدایت ای برادرم! سوار شو، نزد اینان برو و بگو چه می‌خواهید؟
2.  ابصار العین، ص 30
3.  ر.ک. مفاتیح‌الجنان، فصل هفتم، زیات‌نامه حضرت عباس علیه‌السلام.
4.  نفس المهموم، ص 205.
5.  بحارالانوار، ج 45، ص 41.
6.  بحارالأنوار، ج 45، ص40.  

7.  ...فجاءه سهم فأصاب القربة و أریق ماؤها ثم جاءه سهم آخر فأصاب صدره فانقلب عن فرسه و صاح إلی أخیه الحسین أدرکنی... و لما قتل العباس قال الحسین علیه‌السلام الآنَ انْکسَرَ ظَهْرِی وَ قَلَّتْ حِیلَتِی؛ تیری به مشک خورد و آب به زمین ریخت. وقتی تیر دیگر به سینه حضرت خورد، از اسبش افتاد و سیدالشهدا علیه‌السلام را به یاری طلبید. وقتی امام خود را کنار برادر رساند، فرمود: حالا کمرم شکست و تدبیر و چاره‌ام محدود شد. بحارالانوار، ج 45، ص 42.
8.  اللهوف، ص 79