«دهم ربیع الثانی» است؛ ماهی که در ضمیر بهاریاش، خزانی بود و بهار زندگیِ بانو را به برگریزانِ خزان سپرد.
حسرتا! چه زود، شهر در فراوانیِ اندوه، پژمرد! چه زود، شوق میزبانی در سویدای دلها، مُرد!
وسعت اندوهش، عاقبت بر رنجِ تن افزود و شدت غم، توانِ جان پاکش را فرسود.
آه که چه لحظات تلخی بود!
هنگام وداع است؛ وداعی سخت غریبانه!
آسمان، پلههای «عروج» را میآراید و «بهشت»، منتظر استقبال از خاتون عصمت و عفاف، میشود!
زمین، «فاطمه» علیهاالسلام دیگری را از دست داده است و آسمان، نام شهر «قم» را به یکی از شاخههای «طوبی» میآویزد و عرش الهی، به تعظیم و تکریم حضرت میپردازد.
حضور بهاری و هر چند کوتاه بیبی، از «کویر»، گلستان ساخت.
و چه جانسوز است رحلت بانویی که سالهای کوتاه عمر خویش را در غم فراق گذراند؛ سالهای کودکی را در فراق پدر و سالهای جوانی را در فراق برادر.
کیست چون فاطمه معصومه علیهاالسلام که ولی خدا و حجت زمان خود را با بصیرت علوی، بشناسد و مشتاق درک محضر او باشد.
این بانوی بزرگوار، از همان آغاز، در محیطی پرورش یافتند که پدر و مادر و فرزندان، همه به فضایل اخلاقی آراسته بودند. عبادت و زهد، پارسایی و تقوا، راستگویی و بردباری، استقامت در برابر ناملایمات، بخشندگی و پاکدامنی و نیز یاد خدا، از صفات برجسته این خاندان پاکسیرت و نیکوسرشت به شمار میرفت. پدران این خاندان، همه برگزیدگان و پیشوایان هدایت، گوهرهای تابناک امامت و سکانداران کشتی نورانیت بودند.
حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام در شرافت و کرامت نفس، مقامی به بلندای آسمانها دارند. ایشان حیات خویش را وامدارِ پدری هستند که سرچشمه فیض الهی و استمرار سلسله نور پیامبری بودهاند. ایشان از زلال محبت مادری پاک و باایمان سیراب گشته و در جوار شکوه عظمت روح برادری چون امام رضا علیهالسلام بالیدهاند.
در طول تاریخ فراواناند خواهران و برادرانی که با تمام وجود یکدیگر را دوست داشتهاند و در تمام عمر رشته محبت و مودتشان هرگز گسسته نشده و عشق و علاقه متقابلشان نقل مجالس و زبانزد خاص و عام بوده است؛ اما در این میان، افراد نمونهای هستند که کانون مهر و وفا بوده و محبت و مودت زایدالوصف آنان به یکدیگر در طول قرون و اعصار، کمنظیر است.
بارزترین نمونه این افراد، امام حسین علیهالسلام و زینب کبری علیهاالسلام هستند که همگان با نکات برجستهای از محبت و علاقه متقابل این برادر و خواهر آشنا هستند و خاطرات تلخ و شیرین این خواهر و برادر را در طول زندگی، به ویژه در سفر کربلا، کم و بیش میدانند.
دومین نمونه بارز، خورشید فروزان امامت، حضرت امام رضا علیهالسلام و خواهر گرامیشان، ماه تابان برج عصمت، حضرت معصومه علیهاالسلام هستند.
مدت ۲۵ سال تمام، امام رضا علیهالسلام تنها فرزند نجمه خاتون بودند. زیرا از نجمه خاتون فقط دو فرزند در تاریخ ثبت شده است: امام هشتم علیهالسلام و حضرت معصومه علیهاالسلام.
ولادت با سعادت امام هشتم در یازدهم ذیقعده سال ۱۴۸ هجری و میلاد مسعود حضرت معصومه علیهاالسلام در اول ذیقعده ۱۷۳ هجری بود.
بیگمان، شیرینترین خاطره امام هشتم از ماه ذیقعده، در آغاز آن بود که هلال «معصومه» از برج «نجمه» در افق امامت درخشیدن گرفت و کانون زندگی امام هشتم را با انوار درخشانش پرفروغتر ساخت.
پس از یک ربع قرن انتظار، سرانجام ستارهای تابان از دامان نجمه درخشید که هم سنگ امام هشتم علیهالسلام بود و امام علیهالسلام توانستند والاترین عواطف انباشته شده در سودای دلشان را بر ایشان نثار کنند. بین حضرت معصومه و برادرشان امام رضا علیهالسلام عواطف سرشار و محبت شگفتانگیزی بود که قلم از ترسیم آن عاجز است.
در یکی از معجزات امام کاظم علیهالسلام که حضرت معصومه علیهاالسلام نیز نقشی دارند، هنگامی که نصرانی میپرسد: شما که هستید؟ میفرمایند: «من معصومه، خواهر امام رضا علیهالسلام هستم». این تعبیر، از محبت سرشار آن حضرت به برادر بزرگوارشان امام رضا علیهالسلام و نیز از مباهات ایشان به این خواهر و برادری سرچشمه میگیرد.
حضرت معصومه علیهاالسلام ماه تابانی بودند که پرتو افشانی را از خورشید فروزان امامت آموخته و از دریای بیکران علوم رضوی کسب فیض مینمودند. اوج تقوا و طهارتِ روحِ آن بانو چنان بود که امام رضا علیهالسلام ایشان را معصومه نامیدند. این نشان افتخار که از سوی امام رضا علیهالسلام به ایشان عطا شد؛ بیانگر اوج قداست و طهارتِ نفسِ این بانوی آسمانی است.
بدون تردید بعد از حضرت رضا علیهالسلام در میان فرزندان امام کاظم علیهالسلام حضرت معصومه سلاماللهعلیها از نظر علمی و اخلاقی، والامقامترین آنان هستند. این حقیقت از اسامی، لقب ها، تعریفها و توصیفاتی که ائمه اطهار علیهمالسلام از ایشان نمودهاند، آشکار است و این حقیقت را روشن میسازد که ایشان نیز چون حضرت زینب سلاماللهعلیها «عالمه غیر معلمه» بودهاند.
در میان اصحاب حدیث به شماری از بانوان بافضیلت بر میخوریم که نام خود را در زمره محدثان ثبت کردهاند. از جمله عناوینی که بلندی مرتبه علم و آشنایی کریمه اهل بیت، حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام ، را با معارف بلند اسلامی نشان میدهد، محدثه بودن آن حضرت است. بزرگان علم حدیث، روایات بسیار از آن حضرت نقل کردهاند. روایاتی که از این بانوی بزرگ نقل شده به دلیل شخصیت والایشان مورد توجه محدثان شیعه و سنی قرار گرفته است.
حضرت معصومه علیهاالسلام در سنین کودکی به مقامی رسیدند که به راحتی میتوانستند به پرسشهای فقهی و عقیدتی پاسخ مناسب بگویند و پاسخهایشان مورد پذیرش و شگفت پدر بزرگوارشان قرار بگیرد.
روزی جمعی از شیعیان وارد مدینه شدند و چند پرسش در نامهای نوشته، به خدمت خاندان امامت بردند.
حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام در سفر بودند و امام رضا علیهالسلام نیز در مدینه نبودند. پرسشهای خود را به حضرت معصومه سلام الله علیها که در آن هنگام کودکی خردسال بودند، تحویل دادند. فردای آن روز برای بار دیگر به منزل امام رفتند، ولی هنوز ایشان از سفر بازنگشته بودند. پس به ناچار، پرسشهای خود را بازخواستند تا در مسافرت بعدی به خدمت امام برسند، غافل از اینکه حضرت معصومه سلاماللهعلیها جواب پرسشها را نگاشتهاند.
وقتی پاسخها را ملاحظه کردند، بسیار خوشحال شدند و پس از سپاسگزاری فراوان، شهر مدینه را ترک گفتند. از قضای روزگار در بین راه با امام موسی بن جعفر علیهالسلام مواجه شده، ماجرای خویش را بازگفتند و دستخط حضرت معصومه علیهاالسلام را ارائه دادند، وقتی امام پاسخ پرسشها را مطالعه کردند، سه بار فرمودند: «فداها ابوها؛ پدرش فدایش»
اما سالهای فراق این پدر و دختر چه طولانی و جانفرسا بود. در سالهای سخت و جانکاه ۱۸۳ - ۱۷۹ هجری که پدر بزرگوار حضرت معصومه علیهاالسلام در زندان هارون به سر میبردند، این شفیعه روز محشر، در دفاع از حریم ولایت و پاسداری از خط امامت، نقش بسیار مؤثری ایفا نمودند.
اما بیش از ده بهار از عمر شریفشان نگذشته بود که پدر بزرگوارشان با زهر جفا در زندان به شهادت رسیدند و دریایی از غم و اندوه بر قلب شریفشان فروریخت. تنها مایه تسلی ایشان، برادر بزرگوارشان، حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام بودند که بعد از پدر، حجت خدا، دادرس امت و فریادرس مردم مستضعف بودند. ایشان نیز در اوج خفقان، با مشکلات فراوان دست و پنجه نرم میکردند.
یورشهای بیرحمانهای که توسط دژخیمان رژیم انجام میشد، دل نازنین حضرت معصومه علیهاالسلام را میآزرد؛ ولی دیدار برادر این غمها را از دل ایشان میزدود و صفا به کانون زندگیشان میبخشید.
جانشین ناشایسته هارون، «مأمون» نیز راه پدر را در پیش گرفت و وجود اقدس امام هشتم را از کانون خانواده جدا نمود و به اجبار ولی ظاهراً به صورت محترمانه به خراسان فراخواند و به اقامت اجباری در خراسان وادار نمود.
حضرت معصومه علیهاالسلام حدود یک سال فراق برادر را تحمل کردند، ولی سرانجام کاسه صبرشان لبریز گردید؛ لذا به اشتیاق دیدار برادر عزیز، مدینه را به قصد «مرو» ترک کردند.
حضرت امام رضا علیهالسلام نامهای به حضرت معصومه علیهاالسلام نوشتند و آن را توسط یکی از غلامانشان به مدینه منوره ارسال کردند.
امام هشتم به غلام دستور دادند در هیچ منزلی توقف نکند تا در اندک زمان ممکن آن نامه را به مدینه برساند. آنگاه نشانی خانه حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام را برای او بیان فرمودند تا از کسی آدرس نپرسد.
غلام، خود را به مدینه رسانید و نامه را به خدمت حضرت معصومه علیهاالسلام تسلیم نمود. حضرت معصومه علیها السلام به مجرد رسیدن نامه امام هشتم، خود را آماده سفر نمودند.
بانوی با فضیلتی که در سراپرده عصمت، در تحت نظارت مستقیم امام کاظم علیهالسلام و امام رضا علیهالسلام تربیت شده، هرگز بدون همراهان واجد شرایط به مسافرت دور و دراز «مدینه» تا «مرو» آن هم با وسایل آن روز و ناامنی جادهها تن نمیدادند.
لذا از برادران و برادرزادگان، هرکدام را که آماده سفر به ایران بودند، گرد آوردند و به این سفر پرمخاطره به خاطر دیدار برادر اقدام نمودند.
در این سفر، پنج تن از برادران حضرت معصومه علیهاالسلام به نامهای: فضل، جعفر، هادی، قاسم و زید، و تعدادی از برادرزادگان، و تنی چند از غلامان و کنیزان، آن حضرت را همراهی میکردند.
آنان رنج سفر را تحمل کردند تا به شهر «ساوه» رسیدند. مردم ساوه در آن ایام از دشمنان سرسخت اهل بیت علیهمالسلام بودند. از این رو، هنگامی که مرکب حضرت معصومه علیهاالسلام و همراهانشان به ساوه رسید؛ مردم ساوه به دستور مأمون به آنان حملهور شدند و جنگ سختی درگرفت و همه برادران و برادرزادگان حضرت معصومه علیهاالسلام به شهادت رسیدند.
هنگامی که حضرت معصومه علیهاالسلام جسدهای غرقه به خون و پیکرهای قطعه قطعه شده ۲۳ تن از عزیزان خویش را نقش بر زمین دیدند غم و اندوه جانفرسایی روح و جان حضرت را فراگرفت و به احتمال قوی، به دستور مأمون و توسط مأموران امنیتی در ساوه همه بانوان کاروان، به زهر جفا مسموم گردیدند؛ زیرا مأمون به همه حکام و امرای بلاد که در مسیر کاروانهای سادات بودند و قصد زیارت حضرت رضا علیهالسلام را داشتند، دستور داده بود که آنان را دستگیر کنند یا به قتل برسانند.
اهالی قم که از روز نخست با محبت خاندان عصمت و طهارت خو گرفته بودند و اسلام را با ولایت امیرمؤمنان علیهالسلام پذیرفته بودند و هرگز در برابر غاصبان حکومت علوی خضوع نکرده بودند، هنگامی که از این فاجعه دلخراش آگاه شدند، به ساوه رفتند و حضرت معصومه علیهاالسلام را با احترام تمام به قم آوردند.
البته حضرت معصومه علیهاالسلام را بنا به فرمایش خودشان به شهر مقدس قم منتقل کردند. ایشان که پس از بروز بیماری در شهر ساوه، دیگر امکان ادامه راه به خراسان برایشان میسر نبود؛ فرمودند: مرا به شهر قم ببرید زیرا از پدرم شنیدم که میفرمود: شهر قم آشیانه آل پیامبر است.
حضرت معصومه علیهاالسلام روز بیست و سوم ربیع الاول سال ۲۰۱ هجری، در میان استقبال پرشور مردم قم وارد این سرزمین شدند. «موسی بن خزرج» زمام ناقه را به دوش میکشید و عده فراوانی، پیاده و سواره، گرداگرد کجاوه و شمع وجود حضرت معصومه علیهاالسلام پروانهوار در حرکت بودند تا در محلی که امروز «میدان میر» نامیده میشود، ناقه حامل آن حضرت زانو به زمین زد، و این افتخار بزرگ نصیب موسی بن خزرج شد که ۱۷ روز میزبان کریمه اهل بیت علیهاالسلام باشد. بانوان بافضیلت قم دسته دسته به دیدار حضرت معصومه علیهاالسلام شتافته، ایشان را در سوگ عزیزان از دست رفته تسلیت میدادند.
خانه موسی بن خزرج به احترام اقامت ۱۷ روزه آن حضرت، به صورت مدرسه درآمد و سالیان بعد، به «مدرسه ستّیّة» (مدرسه خانم) موسوم گردید.
محراب عبادت آن حضرت نیز در رو به روی درب ورودی مدرسه، تا امروز محافظت شده، و در طول تاریخ به عنوان «بیت النور» شهرت یافته و همواره زیارتگاه خاص و عام بوده است.
حضرت معصومه علیها السلام ۱۷ روز در خانه موسی بن خزرج به عبادت مشغول بود و سرانجام روز دهم ربیع الثانی سال ۲۰۱ هجری پیش از آنکه دیدگانشان با دیدار برادر روشن شود، در دیار غربت و در میان اندوه فراوان رحلت نمودند و شیعیان قم را در ماتم خود به سوگ نشاندند.
مردم قم با تجلیل فراوان، پیکر پاکشان را تشییع کردند و در محل فعلی حرم که آن روز در بیرون شهر بود و به موسی بن خزرج تعلق داشت، با احترام هرچه تمامتر، مهیای دفن نمودند.
هنگامی که قبر مهیا شد؛ درمورد اینکه چه کسی پیکر پاک آن حضرت را وارد قبر کند، به بحث و مشورت پرداختند.
همه درمورد پیرمرد پرهیزگاری به نام «قادر» به اتفاق نظر رسیدند. کسی را به دنبالش فرستادند تا او را برای انجام این مهم فراخواند.
پیش از آنکه «قادر» بیاید، خداوندِ قادر و متعال با قدرت بیکرانش دو تن سواره که نقاب بر چهره داشتند، از جانب ریگزار (محل رودخانه فعلی) نمودار ساخت که به سرعت نزدیک آمدند و به تجهیز آن بانوی مظلومه و معصومه پرداختند.
یکی وارد قبر شد و دیگری جسد پاک و مطهر آن حضرت را برداشته، به دست او داد تا در دل خاک نهان سازد.
آن دو بزرگوار پس از پایان مراسم دفن، بدون اینکه با احدی سخن بگویند، بر اسبهای خود سوار شده، از محل دور شدند.
کسانی که با سیره ائمه علیهمالسلام آشنایی دارند، تردیدی ندارند که آن دو نفر وجود مقدس امام هشتم و نوردیدهاش جواد الائمه علیهماالسلام بودهاند که برای شرکت در مراسم کفن و دفن حضرت معصومه علیهاالسلام، به اعجاز امامت، از خراسان و مدینه، با طیالارض به این سرزمین تشریف فرما شده بودند.
آه که این جسم نحیف، در این راه پرخطر، چه سختیها کشید و چه غمها بر داغهای بیشمارش افزون شد؛ چنانکه تاب رسیدن به مقصد نیاورد و در نهایت رنجوری پرنده جان گرامیاش به آسمان پرکشید؛ ولی جسم پاک و رنجیدهاش را به آشیانه آل پیغمبر صلواتاللهوسلامهعلیهم هدیه داشت تا آنگونه که جد بزرگوارش امام صادق علیهالسلام فرمودند که: «آگاه باشید که برای خدا حرمی است و آن مکه است؛ و برای پیامبر خدا حرمی است و آن مدینه است؛ و برای امیرمؤمنان حرمی است و آن کوفه است. بدانید که حرم من و فرزندانم بعد از من، قم است. آگاه باشید که قم، کوفه کوچک ماست؛ بدانید بهشت هشت دروازه دارد که سه تای آنها به سوی قم است. بانویی از فرزندان من به نام فاطمه، دختر موسی، در آن جا رحلت میکند که با شفاعت او، همه شیعیان ما وارد بهشت میشوند. »
تاآشیانه آل پیغمبر را آباد کند و یتیمان امت، زیر پر و بال رحمت و کرامتش مأوا گزینند...
در روایات تنها در مواردی بسیار نادر برای امامزادهای زیارتنامهای خاص رسیده است. اما برای حضرت معصومه علیهاالسلام از برادر بزرگوارشان امام رضا علیهالسلام زیارتنامهای وارد شده است. از این رو علما و فرهیختگان مذهب حضرت معصومه را چون دیگر امامان زیارت میکنند و با ایشان به گفت و گو میایستند و از روح بزرگشان یاری میطلبند.
آری آن «کوثر» فاطمی علیهاالسلام را «مجاوران» عاشقی است که سلوک میکنند و سالهاست خاکساران حرمند و سایهنشین آفتاب و با «سلوک» سبز طی طریق میکنند.
خدا خواست که ما با همه کاستیها و سستیها مجاوران خورشید باشیم و جامداران کوثر. خدا خواست که ما با همه بیزاد و راحلگی «زائران» کعبههای مقصود باشیم و عتبهبوس آستان قُدس رضوی علیهالسلام و آستانه مقدسه فاطمی علیهاالسلام؛ این نعمتی است بزرگ و شُکری در خور میبایدش؛ که اقرار میکنیم ناتوان و عاجزیم.
حضرت رضا علیهالسلام به سعد اشعری قمی میفرمایند:
«ای سعد! از ما نزد شما قبری وجود دارد». سعد میگوید: «قربانت گردم، آیا مقصود شما قبر دختر موسی بن جعفر علیهاالسلام است؟»
امام رضا علیه السلام فرمودند: «آری، کسی که با معرفت به مقام او، زیارتش کند، بهشت از آنِ اوست.»
سپس حضرت امام رضا علیهالسلام چگونگی زیارت مرقد مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام را برای سعد چنین بیان فرمودند:
«وقتی کنار قبرش رفتی، نزد بالای سر آن حضرت، رو به قبله بایست و ۳۴ بار الله اکبر و ۳۳ بار سبحان الله و ۳۳ بار الحمد لله گفته، آنگاه بگو:
اَلسَلامٌ عَلی ادَمَ صِفَوَةالله...
...السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلیِّ الله
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا اُختَ وَلیِّ الله
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّةَ وَلیِّ الله
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَی بن جَعفر...»
درود خداوند، بر «عظمت» و «عصمت» و «کرامت» شما باد!
بانو! دردمندانیم، جویای شفا،
دست ما و دامان آیینهها،
روی ما و آستانِ «هَل اَتی»
یا فاطِمَةُ اشْفَعی لی فی الْجنَّةِ، فَاِنَّ لَکِ عِنْداللهِ شَأناً مِنَ الشَّأنِ؛
ای فاطمه! درمورد بهشت از من شفاعت کن؛ که تو را نزد خداوند مقام رفیعی است.