السَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ اميرِالْمُؤْمِنينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْرآء..... السَّلامُ عَلَيْكَ ايُّهَا الطّاهِرُ الزَّكِيُّ السَّلامُ عَلَيْكَ ايُّهَا التَّقِيُّ النَّقِيُّ السَّلامُ عَلَيْكَ ايُّهَا الْحَقُّ الْحَقيقَ السَّلامُ عَلَيْكَ ايُّهَا الشَّهيدُ الصِّدّيقُ السَّلامُ عَلَيْكَ يا ابا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنِ عَلِيٍّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ.
دومين امام و پيشوای شيعيان جهان، سبط اكبر، امام حسن مجتبی علیه‌السلام نوری از آفتاب نبوی و پرتوی از خورشید علوی که برای همیشه هستی بر پیشانی تاریخ بشریت می‌درخشند. ایشان در خانه وحی دیده به جهان گشودند ودر سایه مهر پیامبر رحمت صلی‌الله‌علیه‌وآله و در دامان امیرالمؤمنین علیه‌السلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام پرورش یافتند. در دوران زندگانی با برکتشان، چون شمعی سوختند تا راه حقیقت را بر پویندگان آن بنمایانند و با گفتار و رفتارشان راه و رسم زندگی را به همگان بیاموزند.
رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به مناسبت‌های مختلف در توصیف امام حسن مجتبی علیهپالسلام سخن گفته‌‌اند؛ از جمله فرمودند: «اگر قرار بود عقل به صورت یک انسان تجسم پیدا کند به صورت امام حسن علیه‌السلام ظاهر می‌شد».


ایشان عابدترین و زاهدترین مردمان زمان خویش بودند و همواره از خوف خدا می‌لرزیدند و چهره‌شان به سرخی می‌گرایید. نقل شده است چون زهر در بدن مبارک امام حسن علیه‌السلام اثر کرد و حالت احتضار به ایشان دست داد، ناگهان اشک از چشمان آن حضرت سرازیر شد. حاضران عرض کردند: «ای فرزند رسول خدا، آیا شما نیز با این مقام و منزلت و قرابتی که با پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله دارید و با این همه عبادات و اطاعات در این لحظات گریه می‌کنید؟ حضرت فرمودند: «من برای دو چیز گریه می‌کنم: اول برای هیبت و وحشت روز قیامت که بسیار سخت است، دوم به سبب فراق و دوری از دوستان که این نیز کار مشکلی است».


ایشان در قله عزت بودند و در برابر تهیدستان فروتنی می‌کردند. کرم و سخاوتشان زبانزد همگان بود. در جنگ‌ها در رکاب پدر در خط مقدم بر قلب دشمن می‌تاختند و شجاعتشان بر دوست و دشمن آشکار می‌گشت. 
امام مجتبی علیه‌السلام سیاست مداری ژرف‌نگر و دوراندیش بودند که چون بی‌یار و یاور گشتند، سلاح صلح به دست گرفتند و واقع بینانه و با تدبیر کامل، ستیز با دشمن را ادامه دادند تا دغل کاری‌ها و نقشه‌های نفاق‌انگیز معاویه را بر همگان آشکار سازند. بردباری بودند که زخم زبان‌ها را به جان خریدند و با صبر سرخشان فتنه‌ها را خاموش کردند.


امام حسن مجتبی علیه‌السلام بعد از شهادت امیرمؤمنان علیه‌السلام به مدت ده سال عهده‌دار مقام امامت بودند و در ماه صفر سال پنجاه هجری در سن چهل‌ و هفت سالگی به دستور معاویه بن ابی سفیان و به دست جعده دختر اَشْعَثِ بنِ قِیس مسموم شدند و بر اثر همان زهر به شهادت رسیدند.


حکومت اموی پس از تحمیل صلح بر امام حسن علیه‌السلام گرچه به بسیاری از اهداف خود رسیده بود، ولی هم‌چنان وجود امام حسن علیه‌السلام مانع از به اجرا درآوردن برخی از نیات پلید آنان بود. 
از جمله اهدافی که معاویه دنبال می‌کرد تعیین جانشین برای خود بود. وی از اجرای این تصمیم که برخلاف مفاد صلح‌نامه او با امام حسن علیه‌السلام بود وحشت داشت و می‌دانست که اگر در زمان حیات آن حضرت به چنین کاری دست بزند، بدون شک با مخالفت شدید امام حسن علیه‌السلام رو به رو خواهد شد. 


بر این اساس تصمیم گرفت از هر راه ممکن امام علیه‌السلام را به شهادت برساند. پس از بررسی‌های زیاد جعده همسر امام حسن علیه‌السلام را مناسب‌ترین فرد برای تحقق بخشیدن به این هدف پلید دید. آن‌گاه به صورت محرمانه و با ارسال صد هزار درهم به جعده، به او قول داد که اگر امام حسن علیه‌السلام را به شهادت برساند او را به همسری یزید درخواهد آورد. بدین وسیله جعده آن حضرت را با ریختن زهر در آب آشامیدنی مسموم کرد و طولی نکشید بر اثر آن، امام حسن علیه‌السلام به شهادت رسیدند.


جُنادَةِ بن اَبی اُمَیه پس از مسموم شدن امام حسن علیه‌السلام به حضور آن حضرت رسید. پس از احوال‌پرسی، به امام علیه‌السلام عرض کرد: ای فرزند رسول خدا مرا موعظه کنید. امام حسن مجتبی علیه‌السلام مطالب بسیار مهمی بیان کردند و از جمله فرمودند: «ای جُناده خود را برای سفری که در پیش داری پیش از فرا رسیدن اجل مهیا کن. بدان تو همواره دنیا را طلب می‌کنی و مرگ هم تو را طلب می‌کند. اندوه روزی را که هنوز نرسیده است بر روزی که در آن هستی بار مکن... بدان در مال حلال دنیا حساب و در حرام آن کیفر و عقاب و در اموال شبهه‌ناک عتاب هست... برای دنیای خود به گونه‌ای تلاش کن که گویی همیشه در آن باقی خواهی ماند و برای آخرت به گونه ای کار کن که گویی همین فردا خواهی مُرد. اگر طالب عزت بی عِدّه و عُدّه و هیبت بی مُلک و سلطنت هستی از خواری و ذلت گناه و نافرمانی خدا پرهیز کن و به اطاعت از فرمان او خود را ملزم ساز».


چون امام حسن علیه‌السلام را مسموم کردند و حال ایشان دگرگون شد برادرشان امام حسین علیه‌السلام به بالین آن حضرت حاضر شدند. وقتی جویای احوال ایشان گشتند امام حسن علیه‌السلام فرمودند: «خود را در اولین روز از روزهای آخرت و آخرین روز از روزهای دنیا می‌بینم» و این گونه وصیت فرمودند: «گواهی می‌دهم به وحدانیت خدا و این‌که برای او شریکی نیست و تنها او سزاوار پرستش است. هرکه اطاعت او را در پیش گیرد رستگار می‌شود و هرکه نافرمانی‌اش کند گمراه می‌گردد و کسی که از گناهان و تقصیراتش به نزد او توبه کند هدایت می‌شود. ای حسین، جنازه مرا در کنار جدم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله دفن کن به شرط آنکه کسی مانع این کار نباشد. اگر تو را از این کار باز داشتند مبادا بر آن پافشاری کنی چون راضی نیستم به خاطر این کار قطره‌ای خون به زمین ریخته شود».


وقتی از دفن بدن مبارک امام حسن علیه‌السلام در کنار مرقد جد بزرگوارشان پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله جلوگیری کردند، امام حسین علیه‌السلام دستور دادند ایشان را به بقیع منتقل کردند و در کنار قبر جده‌شان فاطمه بنت اسد سلام‌‌الله‌‌ علیها به خاک سپردند. 
طبق روایت ابن شهر آشوب وقتی امام حسین علیه‌السلام از دفن جنازه برادر فارغ شدند اشعاری به این مضمون در سوگ برادر بر زبان جاری فرمودند: «حالا که بدن مطهر تو را با دست خود کفن کرده، در قبر گذاشتم از این به بعد چگونه می‌توانم شاد باشم و خود را آراسته سازم یا از زینت‌ها و امکانات دنیا بهره گیرم؟ من از این به بعد همواره در سوگ تو اشک خواهم ریخت و اندوهم در فراق تو طولانی خواهد شد. غارت زده کسی نیست که مالش را به غارت برده‌اند بلکه غارت زده کسی است که مصیبت مرگ برادر را دیده باشد».


ابن عباس روایت می‌کند که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: «آن گاه که فرزندم حسن مجتبی را با زهر شهید کنند تمام ساکنان آسمان و زمین بر او سوگوار می‌شوند. بدانید سوگواری و گریه بر مصیبت‌های فرزندم حسن بسیار فضیلت دارد. هرکس در مصیبت او گریه کند چشمان او در روزی که همه دیده‌ها نابینا خواهند بود روشن و بینا خواهد شد و دل او در روزی که تمام دل‌ها اندوهناک خواهند بود از غبار اندوه پاک خواهد شد و هر کس که مرقد او را در بقیع زیارت کند، قدم‌های او در پل صراط، در روزی که قدمها بر آن لرزان شوند، از لغزش در امان خواهد ماند».


دیده‌ها در ماتمت خون شد به جان غربتت 
سینه‌ها توفنده در آتشفشان غربتت 


اشک ما دریا که می‌باید برایت گریه کرد 
ناله‌ها موجند در این بیکران غربتت 


هر نسیمی می‌وزد از خاک مظلوم بقیع 
آشکارا آورد سوز نهان غربتت