در هجده ذیالحجه كه حج معنا شد
پرونده راز آفرينش وا شد
ابلاغ ولايت شد و با نصب علی
تبليغ رسولان خدا امضا شد
عالم با غدير آغاز شده و با غدير ادامه دارد و با غدير پايان مىيابد؛ كه همان محبت و ولايت محمد و آل محمد صلواتاللهوسلامهعليهم است و بر همين اساس مهمترين رسالت پيامبران ابلاغ پيام غدير بوده است.
ما معتقديم غدير استمرار حلقه پيوند انسان با آفريدگار است كه از روز اول بدان نياز داشته و تا قيامت اين روند ادامه دارد.
غدير پاسخ به منجى گرايى بشريت و پاسخ به درخواست «اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقيمَ» انسان است.
در واقع انسان، رهروِ راه كمال است و مسیر دستیابی به این کمال حقیقی بشری با برنامه مدوّنِ الهى، در غدير تكميل شد و پيشواى هدايتگر آن در غدير معرفى گرديد. پس جا دارد بگوييم: غدير بهترين شيوه بهرهبردارى از جهان هستى را در اختيار بشر قرار مىدهد.
غدير میزان الهى افكار است كه در طول تاريخ تنها ميزان سنجش از طرف پروردگار بوده است. بنابراين مىتوان نتيجه گرفت كه توحيد از آغاز خلقت با آموزشِ فرستاده و نماينده خدا پايه گذارى شد و ملائكه و انبياء هم توحيد را از چهارده معصوم عليهمالسلام آموختند و اوج اين عظمت در غدير اعلام شد و چه زيباست كه بگوييم: «كمال دين و نعمت و رضايت الهى كه انسان از آغاز خلقت در انتظارش بود، با غدير اعلام شد».
خداوند منان سه تعبير درباره بعثت و غدير و ظهور در قرآن آورده كه اين روند را به خوبى ترسيم مىنمايد: بعثت را منت خود بر خلق شمرده و فرموده: «لَقَد مَنَّ الله عَلَى المؤمنينَ اِذ بَعَثَ فيهِم رَسولاً» ؛ و غدير را كمال دين خود اعلام كرده و فرموده: «اليَومَ اَكمَلتُ لَكُم دينَكُم»؛ و ظهور را تابشِ نور الهى به حساب آورده و فرموده: «وَ اَشرَقَتِ الاَرضُ بِنورِ ربِّها».
اين مسير از آغاز خلقت تا بعثت و از بعثت تا غدير، مسير خود را طى كرد تا به دوران بعد از پيامبر صلىاللهعليهوآله رسيد. در واقع غدير وصيتنامه اجرائى پيامبر صلىاللهعليهوآله بود كه بايد بعد از آن حضرت عملى مىشد و اوجب واجبات در روزگار فقدان نبى، امامت بود كه معناى دقيق جانشينى و خلافت به حساب مىآمد.
يعنى در غدير مُبيِّن دين همانند مؤسِّس آن معرفى شد كه صاحب آن دارای مقام عصمت است. اكنون كه پيامبر صلىاللهعليهوآله از دنيا رفته، بايد اين روند تا قُله خود پيش رود و اوج گيرد و هيچ مانعى حتى اگر سقيفه باشد نخواهد توانست مانع اين پايه گذارى خلقت شود.
برنامه الهى غدير كه به همه بشريت تقديم شد و هديه پروردگار به بندگانش بود، ضربه هولناكى را از سوى سقيفه تجربه كرد؛ كه بدبختى بلكه نگون بختى واقعى را براى انسانها به ارمغان آورد. با جمله «حَسبُنا كِتابُ الله» كه به معناى كنار گذاشتن امام تعيين شده از سوى خداوند بود، طعم شيرين غدير در رسيدن به آرزوهاى بشر در كامشان تلخ شد.
سقيفه درهاى رحمت گشوده در غدير را بست و درهاى جهنم را براى مسلمين و كل بشر باز كرد. با حاكميت جابرانه سقيفه، از يك سو امامان معصوم عليهمالسلام نتوانستند غدير از دست رفته را به كام زندگى مردم باز گردانند و از سوى ديگر با كنار گذاشتن غدير در سقيفه بشر به سوى تفرقه پيش رفت. در يك كلمه بايد گفت: غدير فصل تازهاى از دين بعد از رسالت بود كه در پرده ظلمت سقيفه پنهان شد و با غصب حق غدير به دست سقيفه مردم به جاهليت بازگشتند.
از همين روست كه آغاز ظهور با نابود كردن ضد غدير و طرفدارانش خواهد بود. ظهور مأيوس كردن دشمنان از نابودى دين است، همان گونه كه غدير دشمنان را مأيوس كرد.
واقعيت آن است كه مردم چارهاى جز بازگشت به سوى غدير ندارند و ظهور براى همين هدف است. مردم به خاطر قطع ارتباط با امام غدير، به انواع گناهان آلوده شدند و گناهان را با فقر و سختىها تاوان دادند، كه باعث همه اينها سقيفه بود. براى جبران غدير از دست رفته به دست سقيفه، بايد دست بيعت با وارث غدير داد و خود را براى عصر ظهور آماده كرد.
با حذف سقيفه، راه براى آرزوهاى بشريت و نزول رحمت الهى و حضور امامان معصوم عليهمالسلام و ريشه كن شدن تفرقه، باز مىشود. در ظهور ريشه ظلم و ظالم كنده مىشود و بدون شك ظالمتر از غاصبين ولايت وجود ندارد. آن روز غدير از پشت پرده سقيفه بيرون مىآيد و مردم از جاهليت نجات مىيابند.
بنابراين جا دارد با صداى بلند اعلام كنيم: حقّ غدير كه به دست سقيفه نابود شد، جز با ظهور امام غدير اعاده نمىگردد و آتش سقيفه بر سر غدير جز با آب عدالت مهدوى خاموش نمىشود.
امام زمان عليهالسلام با پيام غدير بپا مىخيزند و با پيام غدير حركت مىنمايند و با پيام غدير به پايان مىرسانند. آری دو آيه تبليغ و اكمال در اين آيه به ظهور مى رسد كه «لَيَستَخلِفَنَّهُم فِى الاَرض».
اين مفهوم بر همه روشن مىشود كه بعثت علتِ مُحدثه اسلام و غدير علت مُبقيه اسلام و ظهور مُجدِّد و احياكننده اسلام است. از همين جا معلوم میگرددكه دستور ابلاغ غدير تا قيامت، به معناى بقاء و ادامه راه انبيا تا روز ظهور و بعد از آن تا قيامت است.
در عصر ظهور معلوم خواهد شد كه مردم چقدر نياز به غدير داشتند و چه چيزى را پشت سر انداختند. هم تكليف غدير با انسانها و هم تكليف انسانها با غدير، در آن روز روشن خواهد شد و امام زمان عليهالسلام مردم را متوجه فراموشى و از دست دادن غدير مىنمايند.
و به همین خاطر است که در غدير وعده ظهور داده شده و وعدههاى روز ظهور هم اعلام شده كه تحقق آن حتمى خواهد بود.
سيماى موعود در بيست فراز از خطبه غدير ترسيم شده كه در عصر ظهور تحقق خواهد يافت. در غدير دو حكومت با يك محور طراحى شد: علوى و مهدوى؛ كه مردم قدر اوّلى را ندانستند، اما دومى را با زمينههايى كه غدير براى پىريزى حكومت واحد جهانى بر اساس عدالت به دست حضرت مهدى عليهالسلام آماده كرده، درك خواهند كرد.
و چه به جاست كه بگوييم: غدير از زمان وقوع تا ظهور به صورت گفتمان بوده و در زمان ظهور گذشته از گفتمان به صورت اجرايى و عملى تحقق مىيابد.
روزگار ظهور ميعادگاه منتظران غدير است؛ كه قرنها به دست سقيفه به خاك سياه نشستهاند و چشم به دوردستهاى ظهور دوختهاند. حتى آنان كه رفتهاند زنده مىشوند و باز مىگردند تا از شهد شيرين غدير با حضور صاحب آن لذت ببرند و اين حق آنهاست.
آنچه اين انتظار را به اشتياق رسانده، آن است كه هيچ كس جز دورنمايى از عصر ظهورِ غدير نشنيده است؛ و شنيدن كى بود مانند ديدن و زيستن در سايه سارِ امام غدير!
اگر در زمانى موقت، فتنههاى سقيفه مغزها و افكار بشر را از راه راست بهشت منحرف كرد و امتحان الهى تحقق يافت؛ اما اراده پروردگار بر اجراى امر خود درباره غدير، پشتوانهاى است كه در زمان ظهور، خود را نشان خواهد داد. آنجا كه فرموده: «كَتَبَ الله لاَغلِبَنَّ اَنَا وَ رُسُلى».
اكنون بايد گفت: ظهور، انتهاى تفصيلى صراط مستقيمِ غدير و تجلى كاملِ تعالىِ بشر است. اسلام بدون غدير و غدير بدون ظهور متجلى نمىشود. آن كمالِ اعلام شده در دين و آن نعمتِ به اوج رسيده در ولايت و آن مُهرِ رضايت رب در غدير، جز با ظهور، عملى نخواهد شد.
همه آنان كه با شنيدن نام غدير تا عرش پر مى كشند، از تحقق نيافتن آن در روزگار بعد از پيامبر صلیاللهعليهوآله به خروش مىآيند و تا عمق جانشان مىسوزد. اين دل سوختگان پس از آنكه لعن و تنفر و انزجار خود را نثار سدكنندگان راه غدير مىنمايند، از خود مىپرسند: اگر در آن روزهايى كه حقِّ غدير بود مانع آن شدند، آيا اميدى هست كه روزى بر اين كره خاكى نامى جز غدير و امامش شنيده نشود و آن بهشت موعود را با تمام وجود خود احساس كنيم؟
با يادآورى نام مبارك حضرت بقية الله الاعظم عليهالسلام روزگار شيرينتر از عسلى را پيش بينى مىكنيم كه غدير در آن به صورت تمام عيار تحقق يافته و ولايت تمام عيار امامتِ الهى بر سراسر گيتى سايه گسترده است.
امام غدير در روز ظهور، آن پيشواى هدايتگرى است كه رسالت جهانىِ ختم نبوت را بر عهده دارد. برنامه مدون الهى در غدير به دست او در روزگار ظهور متجلى مىگردد. اوج پيوند انسان با آفريدگار در عصر ظهور خود را نشان خواهد داد كه «مَتى تَرانا و نَراكَ وَ اَنتَ تَأُمُّ المَلَأ» ، و اوست كه واسطه بودن بين خدا و خلق را به همه نشان مىدهد.
آن روز بهترين بهره بردارى از جهان هستى به دست امامى آگاه از جزئيات جهان خلقت محقق مىشود. آن روز اوجب واجبات كه امامت است معناى عملى خود را نشان مىدهد. آن روز مردم مىفهمند كه دير زمانى است پاسخ به درخواست «اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقيمَ» را دريافت كرده بودند، ولى بدان توجه نداشتند.
آن روز وصيتنامه غديریِ پيامبر صلىاللهعليهوآله حقاً مورد عمل قرار مىگيرد. آن روز تراز سنجش افكار، بىپرده درست را از نادرست تعيين خواهد كرد. آن روز توحيد و خداشناسى توسط امام غدير در گسترده ترين بازار علم بر عقول جهانيان عرضه خواهد شد؛ و آن روز است كه بايد با خطی از نور بر سينه آسمان نوشت: «تجلى واقعى غدير برتمامی منتظران غدیر مبارک»!
گل هميشه بهارم، ببين خزان باقی است
خراش صاعقه بر چهر آسمان باقی است
گل هميشه بهارم غدير آمده است
شراب كهنه ما در خم جهان باقی است
خدای گفت كه «اكملت دينكم» اینک
نوای گرم نبی در رگ زمان باقی است
گل هميشه بهارم بيا كه آيه عشق
به نام پاك تو در ذهن مردمان باقی است