السَّلامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الإِمَامُ الصَّادِقُ السَّلامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الوَصِیُّ النَّاطِقُ السَّلامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الفَاتِقُ الرَّاتِقُ السَّلامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا السَّنَامُ الأَعْظَمُ السَّلامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الصِّرَاطُ الأَقْوَمُ.
ربیع الاول، بهاریترین فصل اهل زمین است. در نیلوفرانه قدوم ختم رسل، برای روشنی دیدگان جد عزیزش، نور در دیدگان منتظر آینهها پراکندهاند؛ نور عالمگیر صادق آل احمد را!
مولای عطوفی آمده است که در تاریکی شبانه کوچههای مدینه، به رسم علی علیهالسلام، انبان نان فقیران بنی ساعده را بر دوش میگرفت. زبانش از ذکر خدا لبریز بود و بیشتر روزهایش به روزه سپری شد. پینه دستانش، آشنای دیرینه بستانهای مدینه بود.
آری! صادق آل محمد صلیاللهعلیهوآله آمده است؛ صابر راه حق و رئیس مذهب پیروان علی علیهالسلام. قدومش گلباران
ششمین اختر تابناک آسمان امامت حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام در روز جمعه هفدهم ربیع الاول سال ۸۳ هجری در مدینه جهان را به قدوم مبارک خویش منور گردانیدند.
امام صادق علیهالسلام مدت ۱۲ تا ۱۵ سال بنا بر اختلاف با امام سجاد علیهالسلام و بعد از شهادت جد بزرگوارشان مدت ۱۹ سال با پدر گرامیشان امام باقر علیهالسلام زندگی کردند. مدت امامت ایشان ۳۴ سال به طول انجامید که ۱۸ سال در دوره اموی و ۱۶ سال در دوره عباسی بوده است.
جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب علیهمالسلام، ششمین امام شیعیان، و پنجمین امام از نسل امیرالمؤمنین علیهالسلام هستند. کنیه ایشان ابوعبدالله و لقب مشهورشان «صادق» است. لقبهای دیگر آن حضرت صابر، طاهر، فاضل، قائم، کامل، منجی، کلمة الحق و لسان الحق میباشد. نام مادر ایشان فاطمه یا قریبه دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر است و کنیه آن بانوی گرامی «ام فروه» میباشد. چنانکه مشهور است فرزندان آن حضرت ده تن بودهاند: هفت پسر به نامهای اسماعیل، عبد الله، موسی، اسحاق، محمد، عباس و علی و سه دختر به نامهای ام فروه، اسماء و فاطمه.
در زمان امام صادق علیهالسلام خلافت از دودمان اموی به دودمان عباسی منتقل شد. عباسیان از بنی هاشماند و عموزادگان علویان به شمار میروند. عباسیان مردمی نبودند که دلشان به حال دین سوخته باشد. هدفشان دنیا بود و چیزی جز مقام و ریاست و خلافت نمیخواستند. حضرت صادق علیهالسلام از همان ابتدا از همکاری با آنان امتناع ورزیدند.
امام صادق علیهالسلام در سالهای آخر حکومت امویان و اوایل حکومت عباسیان، با استفاده از درگیری بنی امیه و بنی عباس و مشغولیت آنان به مسائل خود که موجب تخفیف خفقان شده بود، نهضت علمی و مذهبی خود را گسترش داده و عملا مدینه را حوزه درسی قرار دادند که در آن هزاران پژوهنده مشتاق، در رشتههای گوناگون از محضر آن امام بهره میگرفتند .
شهرت علمی امام علیهالسلام در بلاد اسلامی آنچنان چشمگیر و زبانزد خاص و عام بود که از نقاط بسیار دور سرزمینهای اسلامی برای کسب فیض به مدینه و حوزه درس ایشان میآمدند و از دریای بیکران علوم الهی ایشان بهره میبردند. حتی بسیاری از متفکران غیر مسلمان نیز برای مذاکره علمی با امام به خدمتشان میرسیدند و حضرت به میزان سطح درک و علمشان پاسخ میگفتند؛ گاهی سطح علمی سؤال کننده ایجاب میکرد که حضرت پاسخ علمی و فلسفی بدهند و گاهی پاسخ در حد ابطال دلیل خصم بود و گاهی سادهتر از آن.
بدینگونه، حضرت با نهضت علمی خود افق معارف اسلامی را چنان گسترش دادند که دیگر توطئههای دشمنان نتوانست جلوی فوران انوار معرفت را بگیرد.
مکتب پربار جعفری و محضر گهربار امام صادق علیهالسلام؛ اسلام شناسانی بزرگ به جامعه اسلامی هدیه کرد؛ دانشمندانی که هر یک خود، مرجعی مهم در مسائل علمی و مذهبی به شمار میآیند. همه شاگردان آن حضرت در راه حفظ آثار اهل بیت علیهمالسلام اهتمام میورزیدند، اما برخی از آنها نقش بیشتری داشتند و درست به همین دلیل، امام بر خود لازم دیدهاند که از تلاشهای برجسته و صادقانه آنها قدردانی نمایند. ایشان درباره زراره فرمودند: «رحم الله زرارة بن اعین، لو لا زراره لاندرست آثار النبوة و احادیث ابی؛ خدا رحمت کند زراره را که اگر تلاشهای او نبود آثار نبوت و احادیث پدرم تباه میشد.» و در حق زراره و محمد بن مسلم و برید بن معاویه و لیث بختری فرمودند: «اینان از نجبا هستند و از امنای الهی به شمار میآیند، حلال و حرام خدا را میدانند و اگر اینان نبودند آثار نبوت تباه میشد.»
در حقیقت، امام صادق علیهالسلام به لحاظ نداشتن یاران کافی برای جهادی آشکار، بیشتر تلاش علمی داشتند و مبارزه غیر علنی را با سلطههای جائر زمان خود برگزیده بودند. سخنان گاهی نیشدار و با کنایه امام با خلفای زمان خویش، نشانه این شیوه است. وقتی منصور دوانیقی از آن حضرت میخواهد که با دستگاه خلافت، رفت و آمد و ارتباط بهتری داشته باشد، پاسخ حضرت بسیار زیباست. میفرمایند: «نه نزد ما از دنیا چیزی است که از تو بر آن بیمناک باشیم؛ و نه نزد تو چیزی از آخرت است که به آن امیدوار شویم. نه تو در نعمتی هستی که برای تهنیت گویی به خدمت آییم و نه وضع خود را نقمت بار میبینیم که تسلیت بگوییم. با این حساب، برای چه با تو رفت و آمد و رابطه داشته باشیم؟»
امام صادق علیهالسلام فرزند برومند امیرالمؤمنین علیهالسلام بودند و در شجاعت و صلابت بینظیر. ایشان شجاعت و پایداری را از پدران خود به ارث برده بودند و در مقابل زورمندان و امیران از گفتن حق پروا نداشتند. روزی منصور، خلیفه عباسی، از مگسی درمانده شد و از ایشان پرسید: چرا خداوند مگس را آفرید؟ امام علیهالسلام پاسخ دادند: «تا جباران را خوار کند.»
امام علیهالسلام مهابتی خدادادی داشتند، چهرهشان نورانی بود و نگاهشان نافذ. عبادت بسیار سبب شده بود ابهتشان دلها را جذب کند. عظمت و مهابت ایشان چنان بود که زمانی که ابوحنیفه بر منصور وارد شد و امام علیهالسلام حضور داشتند؛ به گفته خودش چنان تحت تاثیر هیبت امام علیهالسلام قرار گرفت که مهابت منصور با آن همه خدم و حشم در برابر آن هیچ بود.
ایشان مولای کریمی بودند که نه تنها خود را در غم و شادی نزدیکان و یاران و پیروانشان شریک میدانستند، بلکه با تمام مردم همدردی میفرمودند. وقتی در مدینه نرخها بالا رفته بود به وکیل خرجشان فرمودند تا مواد غذایی موجود را بفروشد و مانند سایر مردم روزانه غذا تهیه کند. «معتب» میگوید: چون در مدینه نرخها بالا رفت؛ امام به من فرمودند: چقدر مواد غذایی داریم؟ گفتم: چند ماهی را کفایت میکند. فرمودند: آنها را بفروش. گفتم: مواد غذایی در مدینه نایاب است. فرمودند: آن را بفروش و بعد مانند مردم هر روز مواد غذایی خریداری کن. ای معتب، نیمی از خوراک خانوادهام را گندم قرار بده و نیمی را جو.
به راستی که امام صادق علیهالسلام به حق رئیس مذهب شیعه و زمامداری توانا برای تمام روزگاران شیعیان بودند و در زمان امامتشان چه برای دوران خودشان وچه برای تمامی دورانهای شیعیانشان تا روز موعود ظهور برنامهای مدون و هدفمند را پایهریزی فرمودند تا برای هیچیک از تاریکاندیشان و طاغوتها راهی برای نفوذ به دژ عظیم فرهنگ شیعه جعفری نباشد.
و چه زیبا امام مذهب سالها قبل از ولادت امام منتظر، مکتب انتظار را فرا روی شیعیان خویش روشن و پرنور جلوهگر میسازند. حضرت صادق علیهالسلام در حالی که هنوز امام مهدی علیهالسلام متولد نشدهاند، برای دوران غیبت ایشان این چنین ناله سرمیدهند: «سَیِّدِی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقادِی وَ ضَیَّقَتْ عَلَیَّ مِهادِی وَ ابْتَزَّتْ مِنِّی راحَةَ فُؤادِی سَیِّدِی غَیْبَتُکَ أَوْصَلَتْ مُصابِی بِفَجائِعِ الاَبَدِ؛ آقای من! غیبت تو خواب را از دیدگانم ربُوده و بسترم را بر من تنگ ساخته و آسایش قلبم را از من سلب نموده است. ای آقای من! غیبت تو اندوه مرا به فجایع ابد پیوند داده است.» سدیر میگوید: در چنین حالی که امام صادق علیهالسلام را آن گونه دیدیم، عقل از سرمان پرید و از شدت جزع قلوبمان چاک چاک گردید... و گفتیم: ای فرزند بهترین خلایق! چشمانت گریان مباد! از چه حادثهای اشکتان روان و سرشک از دیدگان ریزان است؟ حضرت صادق علیهالسلام نفس عمیقی کشیدند که بر اثر آن [غم] درونشان برآمد و هراسشان افزون شد؛ آنگاه فرمودند: «نَظَرْتُ فِی کِتابِ الْجَفْرِ صَبِیحَةَ هذا الْیَوْمِ... وَ تَأَمَّلْتُ فِیهِ مَوْلِدَ قائِمِنا وَ غَیْبَتَهُ وَ ابْطاءَهُ وَ طُولَ عُمْرِهِ وَ بَلْوَی الْمُؤْمِنِینَ فِی ذلِکَ الزَّمانِ وَ تَوَلُّدَ الشُّکُوکِ فِی قُلُوبِهِمْ مِنْ طُولِ غَیْبَتِهِ؛ صبح امروز به کتاب جفر نگریستم... و تأمل کردم در آن درباره میلاد قائم ما و غیبت او و تأخیر آن و طول عمرش و گرفتاری مؤمنان در آن زمان و پیدایش شکوک در قلوب آنها بر اثر طول غیبتش.»
آه مولای ما! ای آموزگار روزهای اشک و ندبه و ضجه و فریاد «أَیْنَ الْحَسَنُ أَیْنَ الْحُسَیْنُ أَیْنَ أَبْنَاءُ الْحُسَیْنِ صَالِحٌ بَعْدَ صَالِحٍ وَ صَادِقٌ بَعْدَ صَادِقٍ»؛ درود و سلام و صلوات بیپایان خداوند بر اشک چشمانتان که همراه و همدرد سرگشتگان دوران غیبت و دورماندگان از چشمه زلال ولایت گشت در روزهای غربت و اشک و ناله هر روزشان به نوای «هَلْ مِنْ مُعِینٍ فَأُطِیلَ مَعَهُ الْعَوِیلَ وَ الْبُکَاءَ هَلْ مِنْ جَزُوعٍ فَأُسَاعِدَ جَزَعَهُ إِذَا خَلا هَلْ قَذِیَتْ عَیْنٌ فَسَاعَدَتْهَا عَیْنِی عَلَى الْقَذَى»
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ خَازِنِ الْعِلْمِ الدَّاعِی إِلَیْکَ بِالْحَقِّ النُّورِ الْمُبِینِ اللَّهُمَّ وَ کَمَا جَعَلْتَهُ مَعْدِنَ کَلامِکَ وَ وَحْیِکَ وَ خَازِنَ عِلْمِکَ وَ لِسَانَ تَوْحِیدِکَ وَ وَلِیَّ أَمْرِکَ وَ مُسْتَحْفَظَ دِینِکَ فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَصْفِیَائِکَ وَ حُجَجِکَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ.